همه می دانند یمن کجاست و آیا کانال سوئز در مسیر دریای سرخ باز است یا خیر. بنابراین عملیات مسلحانه چاریس را بزرگترین اثر سرریز درگیری فلسطین و اسرائیل می نامند. آنها فشار زیادی بر اسرائیل، آمریکا و اروپا وارد کردند. در این شرایط، آمریکا و اسرائیل اقدامات متقابلی را آغاز کرده اند. اسرائیل موشکهای کلاس سال را در این منطقه دریایی مستقر کرده است و ایالات متحده نیز شروع به انتقال سریع ناوهای هواپیمابر مستقر در خلیج فارس به خلیج عدن کرده است. با دیدن آنچه که ایالات متحده گفت، اعلام شد که متحدان بیشتری در دریای سرخ انجام خواهند شد. رسانه های آمریکایی همچنین فاش کردند که برای سرکوب نظامی نیروهای مسلح حسین علیه السلام مبارزه خواهد کرد. سپس یک سوال جدید ظاهر می شود که ایالات متحده با نیروهای مسلح حوثی چه می کند؟ جنگ؟ ایالات متحده چه نوع سرکوبی نیروهای مسلح حساس را انجام خواهد داد؟ در حال حاضر، محتمل ترین اقدام متقابلی که ایالات متحده در نیروهای مسلح قلعه علیه کشتیرانی دریای سرخ هدف قرار می دهد، به اصطلاح اسکورت است. در واقع نیروهای اسکورت ظاهر شده اند و ناوشکن کلاس K آمریکا (علی بابا) در دریای سرخ مشغول عملیات بوده و مدعی است که یک پهپاد را از سمت یمن ساقط کرده است. حتی گزارش شده است که موشک ضد کشتی پرتاب شده توسط حسین را ساقط کرده است. با این حال، واضح است که این مقیاس کوچک نمی تواند از تهدید Hassas برای نیروهای مسلح در کشتیرانی دریای سرخ جلوگیری کند، بنابراین ایالات متحده اعلام کرد که اسکورت بین المللی کشورهای بیشتری برای تشکیل کشتیرانی دریای سرخ است. این باید محتمل ترین و واقع بینانه ترین اقدام متقابل نظامی در ایالات متحده باشد. البته اسکورت ساده یک رفتار منفعلانه است. از این گذشته ، حمله مسلحانه Hascean به کشتیرانی دریای سرخ از دریا نبود ، بلکه از خشکی بود. این هواپیما عمدتاً بر موشکهای ضد کشتی مستقر در زمین و پهپادهای تهاجمی مختلف متکی است. اساساً حالت ضرب و شتم غیرفعال با اسکورت است. این حالت ضرب و شتم منفعل می تواند تأثیر خاصی داشته باشد، اما هیچ کس تضمین نمی کند که هیچ کس تضمین نمی کند بدون ضربه از ساحل یمن، نتایج جدیدی برای کشتیرانی دریایی ایجاد نمی کند، به خصوص این ضربه منجر به افزایش حق بیمه کشتیرانی دریایی شده است که دارای یک تاثیر زیادی بر هزینه حمل و نقل دریایی دارد. بنابراین محدود است و کافی نیست.
چه کاری انجام می دهید در ادامه؟ بزرگترین امکان، ضربه زدن به اهداف کلیدی یمنهاسون مسلح در زمین است. البته این حمله عمدتاً مبتنی بر حملات دریایی و هوایی است. این وضعیت اغلب در نبردهای نظامی قبلی ایالات متحده دیده می شود. آشنایی با روش های رزمی برای ایالات متحده می توان گفت که استفاده از این سرکوب یک ماشین سبک است. از نیروی موجود در آمریکا در این منطقه باید گفت که آمریکا نیز مشتاق اجرای چنین ضربه ای به نیروهای مسلح حساس است. اما مشکلی که این ضربه با آن مواجه است این است: هنگامی که اثر لزوماً خوب نیست، پس از همه، نیروهای مسلح Hassas نیروهای مسلح در منطقه محلی هستند، نه ملی مسلح برای همه در تصور سنتی، مبارزه؟ زدن به چی سرخ کردن؟ سرخ شده چیه؟ در صورت حمله به موشک بزرگ "تاماهاوک" و سایر موشک ها، تعداد زیادی از کشتی های جنگی و جابجایی هواپیماها تنها می توانند نقطه پرتاب چندین پهپاد و پایگاه پرتاب موشک را نابود کنند. بسیار ضعیف است و از طریق چنین ضربه ای برای حل کامل تهدید نیروهای مسلح حساس در کشتیرانی دریای سرخ، می ترسم که علامت سوال بزرگی زده شود. تنها اثر ممکن این است که سرکوب نظامی ممکن است فشار بیشتری بر نیروهای مسلح حوثی ایجاد کند، نیروهای هاسی را بترساند و او را مجبور به بستن آن کند.
آیا ایالات متحده بعداً عملیات نظامی را ارتقاء خواهد داد؟ اجرای عملیات در مقیاس بزرگتر از جمله عملیات نبرد زمینی. تقریباً مسلم است که اگر ایالات متحده عملیات رزمی گستردهتری بهویژه نبرد زمینی انجام دهد، در مدت کوتاهی میتواند ضربه مهمی به نیروهای هاسی وارد کند و حوثیها را نیز مسلح کند و بهای آن را بپردازد. از تولید. نکته کلیدی این شکل از مبارزه است، به ویژه نبرد زمینی. هنگامی که شروع می شود، جنگیدن آسان است، اما ممکن است پایان آن ساده نباشد و چنین اقداماتی مستقیماً باعث تلفات زیادی از پرسنل نظامی ایالات متحده می شود. اگر عملیات رزمی برای مدت طولانی به تعویق بیفتد، نمی توان در مورد نتیجه نهایی گفت، بنابراین ایالات متحده در حساس مسلح شده است. اگر جنگ شروع شود، عملیات نظامی اصلی باید این سه دسته باشد. پس آیا ایالات متحده شروع به جنگ می کند؟ تقاطع در واقع وقتی نوبت به این مشکل می رسد، این مقایسه قدرت دو طرف نیست که تصمیم بگیرد آیا ایالات متحده شروع خواهد کرد یا خیر، زیرا مقایسه قدرت دو طرف در حال حاضر وجود دارد و نیروهای مسلح حساس به آنها لقب «دمپایی» داده بودند. او از قدرت کلی، تاکتیک، تکنولوژی و تجهیزات است. از ارتش ایالات متحده دور است و اصلاً در بعد نیست، بنابراین بدیهی است که از منظر مقایسه نیروهای نظامی نتیجهگیری درستی نیست. بنابراین چه چیزی تعیین می کند که آیا ارتش ایالات متحده خواهد جنگید؟ من فکر میکنم نکته کلیدی این است که او باید این موضوع را از جنبههای دیپلماسی و سیاسی در نظر بگیرد، زیرا زمانی که ایالات متحده علیه الحساس میجنگد، به این معنی است که سرریز نبرد غزه رسما شکل میگیرد و شدت سرریز آن خواهد رسید. شدت، حتی بیش از قدرت خود نبرد میدان جنگ، و زمانی که ایالات متحده شخصاً پایان یافت، اجرای دمیدن مسلحانه هرس به این معنی است که ایالات متحده مستقیماً در درگیری پاکستان و اسرائیل پایان داده است. به ویژه تأثیر زیادی بر تصویر ایالات متحده در جهان اسلام در جهان عرب عربی خواهد داشت. پس از این دو، آمریکا با کمیاب مواجه خواهد شد و به اهداف جهان حمله و حمله خواهد کرد. این احتمالاً نگرانکنندهترین موضوع در ایالات متحده است، بنابراین اینکه آیا ایالات متحده جنگ علیه نیروهای حوثی را آغاز خواهد کرد یا خیر، باید ببینیم آیا ایالات متحده میتواند یک سری عملیات دیپلماتیک را پشت سر بگذارد و کشورهای اصلی عربی را که در خاورمیانه بازی میکنند به داخل بکشد. اردوگاه رزمی او در پس زمینه درگیری فلسطین بسیار دشوار است، اما تصمیم گیری برای سرکوب نیروهای مسلح هاسی در صورت عدم انجام برای ایالات متحده دشوار خواهد بود. چیست؟
من معتقدم کاری که ایالات متحده در حال حاضر انجام می دهد باید فعالیت های دیپلماتیک مختلفی انجام دهد، در منطقه خلیج خاورمیانه کار کند و ببیند که چه نگرش کشورهای خلیج فارس در مورد نیروهای مسلح Huasai و چه نوع عملیات نظامی که حسین در آن مسلح شد. دریای سرخ نگرش. چه نگرش جنگ علیه نیروهای مسلح چین که ممکن است در ایالات متحده آغاز شود. هیچ چنین عملیات دیپلماتیکی تکمیل نمی شود، دستاوردهای دیپلماتیک مورد نظر ایالات متحده را نمی توان به دست آورد و حمایت رسمی کشورهای عربی اصلی منطقه خلیج فارس را نمی توان به دست آورد. همچنین بی ارزش خواهد بود، آیا منظورت این است که با خودت بجنگی؟